در چهلمین روز خاکسپاری مهاجر الی الله حسن دانش، بار دیگر از او یاد خواهیم کرد و این بار از لابلای سخنان همسر، برادر و آشنایانش پی به ابعاد وجودیاش میبریم.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، پیکر مطهرش به تاریخ 13 مهرماه بر روی دستان همشهریانش مردم یزد تشییع شد و در امامزاده جعفر(ع) این شهر کهن آرام گرفت.
نوشتن درباره تو ای بزرگمرد قرآنی کاری بس سنگین است، چگونه کلمات را در کنار هم بچینم تا بتوانم آنطور که باید و شاید شخصیتت را معرفی کنم، زبانم از گفتنیها قاصر است، قبول کن نوشتن از تو سخت است، سخت.
چه بگویم و چه بنویسم تا فرداروز شرمندهات نشوم. اصلاً بگذار راحتتر بگویم کم آوردم.... چگونه میتوان در نبودنت کلمات را کنار هم گذاشت و از تو نوشت.
این روزها دوستانت در فراقت گریانند، چگونه میتوان دل پردرد مادرت را آرام کرد، با چه جملاتی میتوان به همسرت گفت که دیگر سایه بالای سرش نیست که برایش همدم و همراهی باشد، با کدامین واژه به دخترانت بگویم که دیگر پدر نیست که دستنوازشی بر سرتان بکشد، آخ پدرت را بگو، پدری که این روزها با بیماری دست و پنجه نرم میکند و غم از دست دادن تو کمرش را شکسته، به کل دیگر درد خود را فراموش کرده... شاگردانت را بگو که در نبودنت گریه امانشان را بریده و تاب این را ندارند که در کلاسی حاضر شوند که تو دیگر نیستی برایشان قرآن قرائت کنی.
حاج حسن قرار این نبود که رفیق نیمه راه باشی و تنهایی سفر کنی، سفری بی بازگشت....
مردم شهر از زن و مرد، پیر و جوان همه آمده بودند تا بدرقهات کنند، چه اشکهایی که سرازیر نشد، چه آه و فقانهایی که بلند نشد، نمیدانم چرا هنوزم که هنوز است باورم نمیشود دیگر نیستی، باور اینکه دیگر تلاوتی از تو پخش نمیشود خیلی سخت است.
حسن آقا یادت میاد آن روزی که اول شدی و توانستی رقبای خودت را پشت سر بگذاری چقدر تشویقت کردند؟ حالا نیستی که ببینی آن همه تشویقها در فراقت، تبدیل شده به دستهایی که بر سر و سینه میکوبد و اشکهای دیدگان را پاک میکند.
باورت میشود حاج حسن! لحظهای که میخواستم شروع به نوشتن از تو و زندگیت کنم آن هم در نبودنت، تپش قلب گرفتم؟ باورت میشود گریه امانم را بریده بود؟ نمیدانستم چگونه واژهها را کنار هم قرار دهم تا آنطور که لایقش هستی توصیف شوی.
حاجی حلال کن...
حاج حسن دانش به تاریخ دهم تیر 65 در خانوادهای مذهبی در شهر یزد به دنیا آمد، خانوادهای که متشکل از دو برادر و یک خواهر بود، وی از همان دوران کودکی علاقه زیادی به فعالیتهای قرآنی داشت و هنوز به مدرسه نمیرفت و با بهرهمندی از کتابی که مادر در اختیارش قرار داده بود و حاوی جزء 30 بود توانست حفظ قرآن را شروع کند.
مرحوم دانش 8 یا 9 سال بیشتر نداشت که با توجه به استعداد خوبی که در زمینه فعالیتهای قرآنی داشت توانست در مسابقات مختلفی که در مدارس برگزار میشد شرکت کند و رتبههای خوبی را نیز کسب کند.
مناعتطبع برادرم زبانزد بود
حاج حسن که مناعت طبعش همیشه و همه جا زبانزد خاص و عام است از همان دوران کودکی سعیش بر این بود که زکات علمش را پرداخت کند و با حضور در مراسم و محافل قرآنی متخلف، داشتههایش را در اختیار علاقهمندان به قرآن قرار میداد.
همین روحیه بالا و تواضع او بود که حجتالاسلام گندمی، یکی از روحانیان شهر یزد که خود نیز فعالیت قرآنی انجام میداد، استعداد نهفته حاج حسن را کشف کرد و تصمیم گرفت وی را برای حضور در مراسم و محافلی که در مساجد برگزار میشد انتخاب کند، یکی از این مساجد، مسجد «قیام» بود که به گفته برادرش، اغلب شبهای جمعه برنامه قرآنی برگزار میکرد و تعداد زیادی در آن شرکت میکردند.
ابوالفضل دانش، برادر حسن دانش میگوید: «شبهایی که حاج حسن در این محافل شرکت میکرد، پدرم در بیرون مسجد، ساعتها منتظرش میایستاد تا کلاسش تمام شود و با هم به خانه برگردند، البته ناگفته نماند پدر، خودش علاقهمند به قرآن بود، اما چون محیط داخلی مسجد ظرفیت زیادی نداشت و پدر میگفت که با توجه به اینکه خیلی برایم شیرین است که در محافلی که پسرم آنها را اداره میکند، حضور داشته باشم ولی ترجیح میدم که بیرون مسجد، تو خیابان باشم و اجازه بدم تا دیگران بهره کافی را ببرند».
ناگفته نماند فعالیت قرآنی حسن دانش، تنها به اینجا ختم نشد و علاوه بر حضور در محافل قرآنی در مسابقات مختلفی که در مدارس برگزار میشد شرکت کرد و از جمله این مسابقات، مسابقه نونهالان اوقاف بود که توانست در آنجا رتبه خوبی را کسب کند. برادرش میگوید: «سال 80 تقریبا 16 ساله بود که در مسابقات شکوفههای سازمان اوقاف شرکت کرد و توانست رتبه اول این مسابقات را کسب کند و همان سال برای کسب چنین رتبه ای به حج واجب مشرف شد».
حاجی، نه تنها استاد صوت و لحن بود، بلکه در رشته تجوید نیز ید طولایی داشت و سعی میکرد اندوختههای خود در این دو رشته را با جان و دل با برگزاری کلاسهای مختلف در اختیار قرآنآموزان قرار دهد.
آیات قرآن با گوشت و خونش آمیخته بود
با برادرش که صحبت میکردم میگفت: «حاج حسن، از زمانی که دوره ابتدایی را گذراند و وارد دوره راهنمایی شد با توجه به اینکه علاقه زیادی به طلبگی و حوزه علمیه داشت به حوزه علمیه یزد رفت و بعد از آن برای ادامه دروس طلبگی به قم عزیمت کرد. همین همنشینی با کلام خدا و در کنار آن خواندن احادیث مختلف موجب شده بود که روی رفتار و کلامش تأثیر زیادی بگذارد و متخلق به اخلاق قرآنی باشد و میتوان گفت که کلمه به کلمه قرآن با گوشت و خون او آمیخته و بازتابش در رفتارش نمایان شده بود».
«یاد ندارم بداخلاقی کند و ترشرو باشد، همیشه سعی میکرد در همه حال، لبخند بر روی لبهایش باشد و حتی زمانی که رتبه اول مسابقات کشوری و یا زمانی که در مسابقات بینالمللی اول شده بود به هیچ وجه به خود مغرور نشد و با همان تواضع و مناعت طبع همیشگیاش با همه روبرو میشد و کلاسهایش را برگزار میکرد».
حاج حسن علاوه بر فعالیتهای قرآنی، در بسیج، عضوی فعال بود و فعالیتهای خوبی را در این راه انجام میداد، عاشق ولایت و رهبر و آرمانهای انقلاب بود؛ البته خانوادش نیز علاقه شدیدی به انقلاب و مقام معظم رهبری دارند.
قاری قرآنی که به خوشپوشی اهمیت میداد
خوشپوشی از صفات ظاهری حسن دانش بود و به گفته برادرش ابوالفضل دانش همیشه سعی میکرد تحت هر شرایطی لباسهای تمییز و اطوکشیده بپوشد و به ظاهرش خیلی توجه میکرد. «حاج حسن، تقریبا دو سال پیش بود که به عنوان پیشنماز برای مسجد «خطیره» ـ قدیمیترین مسجد استان یزد انتخاب شد، همان مسجدی که پدرش نیز سی سال از عمر خود را در راه خادمیاش گذراند ـ اما چون حاج حسن، اعتقاد زیادی به تقوا در عمل داشت و همیشه سعی میکرد کوچکترین گناهی را مرتکب نشود به تمام مسائل دینی، تمام و کمال توجه داشت و همه را در زندگیش پیاده میکرد و این دعوت را رد کرد و میگفت که من در خود نمیبینم که بخواهم پیشنماز باشم و مسئولیت این امر، خیلی بالاست که به قول گفته برادرش اینها همه ریشه در تواضع و مناعتطبع وی داشت.
فرهنگ اروپایی روی رفتارش تأثیری نداشت
مرحوم دانش طی این 29 سال زندگیاش بارها چه در دوران مجردی به کشورهای اروپایی سفر کرده بود اما چون با قرآن مأنوس بود و آیات الهی در قلبش نفوذ کرده بود هیچ وقت تحت تأثیر فرهنگ اروپایی قرار نگرفت. ابوالفضل دانش میگوید: «حاج حسن در همه حال و در هر شرایطی به کسب رزق حلال، توجه ویژه ای داشت، البته این قضیه جای تعجبی ندارد و با وجود خانوادهای این چنین مذهبی و پدری که خود همیشه به لقمه و رزق حلال تأکید داشت و این قضیه از اولویتهای زندگیاش بود، باید همچین فرزندی با این خصوصیات اخلاقی تربیت شود».
«حسن آقا، سعی میکرد هر زمانی برای خرید خانه و مایحتاجش به مغازه میرود در حد پولی که در جیب داشت خرید کند و حتی زمانهایی میشد که مغازهدار محل خودش ابراز رضایت میکرد که اگر پولت کافی نیست خرید کن و بعداً پولش را بپرداز ولی حاج حسن ما که دستپرورده پدری بود که به این جور مسایل خیلی مقید بود، میگفت خیر به اندازه پولی که دارم خرید میکنم و تمام و کمال پولش را پرداخت میکرد».
«یادم میآید من و حاج حسن، کوچک بودیم که همراه پدر برای گردش به بیرون رفته بودیم و سر راهمان درخت توتی بود که شاخههایش از باغ، بیرون زده بود و چند تا توت روی زمین ریخته بود و حاج حسن که از من کوچکتر بود خم شد و یه دونه از توتها رو برداشت و گذاشت در دهانش که همان لحظه پدرم فوری توت رو از دهانش خارج کرد و گفت شاید صاحب باغ راضی نباشد».
حسن دانش همچون مولایش، امیرالمؤمنین(ع) از فقرا و مستمدان غافل نبود و با توجه به اینکه خودش خیلی دارایی نداشت و تنها مستمریاش اندک حقوق طلبگی بود سعی میکرد در همه حال دست فقرا را بگیرد و در حد توانش به آنها کمک کند. حتی بارها شده بود برای قرآنآموزانی که توان مالی خوبی برای ثبت نام در کلاسهای آموزش قرآن نداشتند پنهانی کلاس میگذاشت.
بسیاری از کلاسهای آموزش قرآنش را پنهانی برگزار میکرد/ 200 کیلومتری شهر یزد
برادر مرحوم دانش ادامه میدهد: «حاجی، همیشه کارهای خیری که انجام میداد در خفا بود و اگر در زمانهایی که مشغول کار خیر بود خانواده، جویای احوالش میشدند، میگفت جلسه قرآن دارم و یا سر کلاس هستم و الان پس از فوتش ما تازه متوجه شدهایم که مرحوم، چندین کلاس قرآن پنهانی برای مستمندان برگزار میکرده است که این امر باعث مباهات خانواده دانش است».
از همه اینها که بگذریم نکتهای که سرآمد تمامی کارهای خیر او بود حضورش در روستایی دورافتاده در 200 کیلومتری شهر یزد است، روستایی که قرآندوستان، زیادی دارد و حسن دانش برحسب اینکه بر خود واجب میدید که زکات علمش را پرداخت کند، به این روستا میرفت و با توجه به اینکه 2 یا 3 ساعت تو راه بود، خستگی بر او غالب نمیشد و با رویی خوش و با علاقه زیادی سر کلاس میرفت و آموزش قرآن را آغاز میکرد، همسر حسن دانش میگوید: «بارها میشد چندین شب در روستا و کنار قرآنآموزان میماند و به آنها آموزش میداد و من هم ایشان را تشویق میکردم که به کارش ادامه دهد و دینش را ادا کند».
فاطمه باباییزاده: از تربیت قرآنی فرزندانش غافل نمیشد
همسر مرحوم دانش که برایش از خداوند خواستار صبر جمیل هستیم میگوید: «حاج حسن با اینکه کلاسهای مختلفی برگزار میکرد و در محافل زیادی شرکت میکرد، به هیچ عنوان خسته نمیشد و حتی یک بار هم اتفاق نیفتاد که از خانواده و بچههایش غافل شود و همیشه با رویی خوش وارد خانه میشد و با دخترانش شوخی میکرد و تربیت قرآنی آنها جزو مهترین اهدافش بود».
حاج حسن از طریق دوستش که او نیز قرآنی بود با همسرش آشنا شد و از همان ابتدای زندگی، قرارشان بر این بود که هردوشان در راه قرآن، استوار قدم بردارند و فرزندانی قرآنی تربیت کنند.
همسر مرحوم دانش که خود نیز دوره تربیت مربی قرآن را گذرانده و در حال حاضر دو سالی است که روخوانی و قرائت قرآن را تدریس میکند، ادامه میدهد: «من و حاج حسن هر شب یک صفحه از قرآن را با هم تفسیر میکردیم و در مباحث و نکات قرآنی با هم تبادل نظر میکردیم و کلاً جو خانه را، جوی قرآنی کرده بودیم و هر دو دخترم(عارفه پنجساله و مائده چهارساله) نیز از همان کودکی با قرآن آشنا شدند و عارفه الان در مؤسسه قرآنی که در شهر یزد مختص کودکان است مشغول به فراگیری مباحث قرآنی است و بحث حفظش را خود در خانه عهدهدار هستم».
ابوالفضل دانش: احترام به دیگران و رعایت ادب از اولویتهایش بود
حاج حسن دانش، بسیار با محبت و قلبی مهربان داشت و این را نه تنها اعضای خانوادهاش، بلکه تمامی اطرافیانش تأیید و بر آن صحه میگذارند، همیشه سعی میکرد در برخورد با دیگران رعایت ادب و احترام را تمام و کمال داشته باشد، برادرش میگوید: «زمانی که در مسابقات بینالمللی قرآن اوقاف، اول شده بود همراه او یک قاری مصری برای حضور در محافل قرآنی یزد، دعوت شده بود که همراه حاج حسن به شهرمان آمد و قرار بود همان روزی که یزد میآیند شبش در محفلی قرآنی حضور پیدا کنند و هر دو قرائت داشته باشند و حاج حسن با توجه به اینکه خیلی خسته بود اما گفت من قرآن قبل از اذان را تلاوت میکنم تا قاری مصری کمی استراحت کند تا بتواند شب اجرای خوبی داشته باشد».
حاج حسن با توجه به اینکه در محافل زیادی حضور پیدا میکرد اما هیچ وقت در مقابل تلاوتی که داشت وجهی را مطالبه نمیکرد، مگر اینکه صاحب مجلس به خواست خودش مبلغی به او میداد و به گفته برادرش با اینکه مرحوم دانش امریه سازمان اوقاف بود و دوران سربازیش را میگذراند و اندکی پولی از آنجا میگرفت، شاید این مقدار اندک، کفاف زندگیش را نمیداد اما هیچ وقت در مقابل کار قرآنی که انجام میداد، پولی طلب نمیکرد.
شیررضا دهقان، واقف قرآنی استان یزد در گفتگو با خبرگزاری ایکنا، با بیان اینکه بنده توفیق داشتم که حدود پنج سال منزلم را در اختیار مرحوم حسن دانش قرار داده تا جلسات آموزش قرآن در آن برگزار کند، اظهار کرد: بنده خودم فرد فعال در امور قرآنی نیستم، اما چون به قرآن علاقهمندم و خداوند سرمایهای نصیبم کرده بود سعی کردم قسمتی از منزل خود را به نور قرآن روشن کنم و فعالیتهای قرآنی را انجام دهم.
وی با اشاره به اینکه با افراد قرآنی آشنایی خاصی نداشتم و از مؤسسه قرآنی طلایهداران وحی طلب کمک کردم، افزود: زمانی که تصمیم به این کار گرفتم از مؤسسه طلایه داران وحی و حجتالاسلام علی گندمی که خود فعال قرآنی شهر یزد است کمک گرفتم و با مرحوم حسن دانش آشنا شدم.
دهقان اظهار کرد: از همان ابتدا که پیشنهاد حضور مرحوم دانش در این مجموعه که به نام «مکتب الغدیر» راهاندازی شده بود، داده شد، ایشان استقبال کردند و بدون درخواست وجهی شروع به فعالیت قرآنی در این مجموعه کردند.
این واقف قرآنی با بیان اینکه کلاسهای این مجموعه در دو بخش خواهران و برادران برگزار میشود، گفت: در حال حاضر 600 نفر از بانوان روزانه در این کلاسها حضور دارند و در بخش آقایان نیز فعالیتهای منسجم قرآنی را ادامه میدهند.
اشتیاق مرحوم دانش برای آموزش قرآن مثالزدنی بود
وی با اشاره به اینکه سرپرستی و مربی قرآن کلاسهای قرآن بانوان را همسر بنده به عهده دارد، ادامه داد: مرحوم حسن دانش به عنوان مربی قرآن کلاسهای بخش آقایان را در اختیار داشت و با جان و دل به آموزش قرآنآموزان و رفع اشکال آنها میپرداخت.
دهقان خاطرنشان کرد: بنده متأسفانه خیلی دیر با شخصیت حسن دانش آشنا شدم با توجه به اینکه آن مرحوم بدون دریافت وجهی ساعتها اطلاعات قرآنی خود را در اختیار قرآنآموزان قرار میداد و حتی شبهایی بود که بعد از ساعت کلاسها بیرون از مجتمع بدون هیچ گونه خستگی و با حوصله به تمام سؤالات شاگردانش پاسخ میداد.
تواضع و فروتنی؛ ویژگی بارز حسن دانش
واقف قرآن، تواضع و بزرگمنشی مرحوم دانش را از ویژگیهای بارز وی دانست و اظهار کرد: زمانی که مردم شهر یزد و مدیران و قرآن آموزان «مکتب الغدیر» متوجه شدند که حسن دانش در مسابقات بینالمللی قرآن رتبه برتر را کسب کرده است خودشان را آماده کردند تا برخوردی غیر از برخورد همیشگی با وی داشته باشند اما وقتی ایشان به یزد بازگشت در کمال فروتنی و مناعت طبع با مردم روبرو شدند و هیچ گونه تغییر رفتاری در مرحوم دانش مشهود نبود.
وی با بیان اینکه بعضی اوقات میشد که بنده فرصت راهاندازی و تشکیل کلاسها را نداشتم، افزود: روزهایی میشد که حاج حسن دانش با تمام اشتیاقی که مقوله آموزش قرآن به قرآن آموزان داشت، در غیاب بنده کلاسها را برگزار میکرد و همین امر موجبات شرمندگی بنده را موجب میشد.
دهقان در ادامه افزود: متین و باوقار بودن از دیگر ویژگیهای مرحوم دانش بود و هیچ وقت پیش نیامد که روی حرف بنده در زمینه برگزاری کلاسها و برنامههای مکتب الغدیر حرفی بزند و حتی زمانهایی پیش میآمد که حجتالاسلام گندمی و آقای میرجلیلی، مدیر مؤسسه طلایهداران وحی پیشنهاداتی را در باب فعالیتهای قرآنی به ایشان پیشنهاد میدادند و با جان دل و بدون هیچ گونه مخالفتی میپذیرفت.
پاسخگویی به سؤالات قرآنآموزان با جان و دل
این واقف قرآنی با اشاره به اینکه متراژ منزل بنده 1450 متر است و حدود 450 متر آن را در اختیار مکتب الغدیر قرار داده بودم و 1000 متر آن مسکونی بود، اظهار کرد: شبهایی میشد که کلاسهای مرحوم دانش ساعتها طول میکشید و ایشان برای اینکه مزاحمتی برای اهل منزل ایجاد نکند ساعت 10 که کلاس تمام میشد، خارج و تا پاسی از شب در شبهای سرد زمستان بیرون از مکان برگزاری کلاسها به سوالات قرآنآموزان پاسخ میداد.
دهقان افزود: در طی این 44 سالی که از خداوند عمر گرفتم همیشه اگر کسی میگفت به خاطر غصه و غمی که دارد شبها خوابش نمیبرد، باورم نمیشد ولی از زمانی که متوجه شدیم اسم مرحوم حسن دانش نیز در فهرست آسیبدیدگان فاجعه منا است، شبها خواب به چشمم نمیرفت و تمام افراد خانوادهام نگران وضعیت ایشان بودند.
ماجرای خواب واقف قرآنی درباره مرحوم دانش
وی همچنین به خوابی که قبل از پیدا شدن پیکر مرحوم حسن دانش دیده بود اشاره کرد و افزود: با توجه به اینکه کلاسهای مرحوم دانش شبهای یکشنبه برگزار میشد، دقیقا همان شب یعنی یکشنبهشبی که مشخص شد ایشان نیز از مفقودان است خواب دیدم که مرحوم دانش در پشت میز همیشگی در مکتب الغدیر نشسته و آیه «إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّـا إِلَیْهِ رَاجِعونَ» را تلاوت کرد و همان موقع بود که بنده از ایشان پرسیدم حاج حسن کی برمیگردی؟ گفت یک هفته بهم فرصت بدین تا حالم خوب بشه برمیگردم که از همان لحظه امیدی در دلم روشن شد و تصمیم گرفتم مراسمی برای سلامتی و بزرگداشت ایشان در شب یکشنبه هفته بعد برگزار کنم و وقتی تقریباً تمامی کارهای این مراسم به خوبی پیش میرفت خبر فوت ایشان به دستمان رسید و تازه فهمیدم که حاج حسن به چیزی که میخواست رسید و حال خوب خود را در بهشت تجربه خواهد کرد.
این واقف قرآنی که همچنان از اینکه پولی را در مقابل فعالیت قرآنی مرحوم دانش به وی پرداخت نکرده است، اظهار پشیمانی میکند، اظهار کرد: مرحوم دانش در تمامی کلاسهایی که برگزار میکرد، بدون دریافت وجهی و حتی با هزینه شخصی خود حضور پیدا میکرد.
دهقان با اشاره به اینکه برای همه ما سخت است که کسی را جایگزین این بزرگوار کنیم، افزود: برای اینکه کلاسهای مرحوم دانش به فراموشی سپرده نشود و همچنان چراغ این کلاسها روشن بماند در نظر داریم از این به بعد از حضور محمدحسین شایق که ایشان نیز از قرآنیان استان یزد هستند بهرهمند شویم.
این واقف قرآنی با اشاره به اینکه در نظر دارد که راه این بزرگوار را ادامه دهد، اظهار کرد: اگر خداوند توفیق دهد قرار است انشاءالله در زمینی به متراژ 500 متر که روبروی مجتمع مکتبالغدیر است، مجتمع دیگری را به نام مرحوم حسن دانش بسازیم و به کوری چشم وهابیت هزاران دانش دیگر را پرورش دهیم.